این خانه از امروز خزان می گردد
غمناک ترین جای جهان می گردد
این خانه که با عشق چراغان بودَست
تاریک ز داغ کهکشان می گردد
هم زخم به سینه ی زمین می آید
هم داغ نصیب آسمان می گردد
پیشانیِ تاریخ به چین می اُفتد
سروِ قد عشق هم، کمان می گردد
خورشید زِ خانه ی امامت پر زد
با باغ بهشت هم زبان می گردد
حالا که چراغِ این سرا شد خاموش
با اهلِ حرم که مهربان می گردد؟
این کوثرِ مهربانِ دنیا، افسوس
در خاک غریبانه نهان می گردد
عمری است پس از رفتن زهرا، شیعه،
دنبالِ مزارِ بی نشان میگردد
قاسم يزداني